خانه ای سازم برایت همه از جنس بلور شیشه اش تابیده از قدقامت نور
خانه ای سازم برایت از جنس بهار پرده هایش پر آواز یک دسته سار
خانه ای سازم برایت پر ز عطر ناب همیشه روشن بماند چه در بیداری چه خواب
خانه ای سازم برایت دیوارش لبریز عود سقفی پرداخته از جنس سفالهای کبود
خانه ای سازم برایت همه از یاس سپید آرزوهای دورش همه با رنگ امید
خانه ای سازم برایت ز سرخسهای سبز دور باشد از آن هر چه کابوس و چه لرز
سرایی سازم برایت همه مالامال بودن کفپوشش از سنگ صبور همه در حد ستودن
زندگیی سازم برایت میان رویش عادت تا باشد برایت خطش به رنگ سعادت
سازی سازم برایت با راز هستی تا شود شبهای تو سرشار از آواز مستی
ماوای ما هر دم باشد عرش برین رها از هر حیله و هر بغض و کین